شوق دیدار یار را شاید نتوان برای همگان یک وظیفه شمرد،این وظیفه عاشقی است؛این تکلیف سوختگان هجران است.
آن کس که فراق حضرت مهدی(عج) بی تابش کرده،آن کس که دوری رخ زیبای یوسف فاطمه خواب را از چشمانش گرفته،آن کس که غیبت مولایش راحت و آرامش و آسایش را از او سلب نموده،به چیزی جز دیدار نمی اندیشد.
«عزیز علی ان اری الخلق و لا تری» «بر من دشوار است که مردم را ببینم اما تو دیده نشوی»
دعای ندبه که مناجات زاری کنندگان از فراق ولی عصر(عج) است،سرشار از این جلوه های شوق است.گویا امام صادق (ع) که خود از مشتاقان حضرت قائم(عج) بودند،دعای ندبه را به عنوان فراقنامه ای پرسوز و گاز در بین شیعه به ودیعت نهاده اند تا چگونگی شرح اشتیاق را به سوخته بالان آبش فراق بیاموزند:
«جانم فدای تو ای امام زمان،ای نهایت آرزوی مشتاقان،ای کسی که هز زن و مرد با ایمانی دیدار تو را تمنا می کنند و به یاد تو فریا بر می دارند و در فراق تو ناله و زاری می کنند»
مولای ما!سوز عطش به درازا کشید،کی آن زمان فرا می رسد که از آب گوارای دیدارت سیرا شویم؟
«متی ترانا و نراک؟» «کی می شود که تو ما را ببینی و ما تو را؟»